نویسنده – نجیب عمر
درامنیت ملی و بین المللی دو تعریف مهم وجود دارد که عبارت اند از امنیت عینی و امنیت ذهنی میباشد.

امنیت عینی به تمامی داشته های نظامی یک کشور گفته میشود مثل ارتش، استخبارات، تجهیزات نظامی مانند موشک های دُور بُرد، دستگاه جاسوسی و دست پیدا کردن به همه ای تسلیحات نظامی که یک کشور را در سطح بین الملل و منطقه به یک قدرت و یک تهدید علیه دیگر کشور ها تبارز میدهد .
اگر یک کشور دارای ارتش قوی، تجهیزات نظامی پیش رفته و دستگاه جاسوسی فعال باشد، همان قدر که امنیت آن کشور و مردم آن کشور را در سطح بین الملل و منطقه قوی و موفق نشان میدهد، به همان اندازه تهدید علیه یک کشور دیگر محسوب میشود.
امنیت منطقه و کشور های ثالث را به تهدید مواجه میکند. امروز اکثر کشور های جهان و منطقه با داشتن چنین موارد فوق الذکر، برای دیگر کشور ها یک تهدید به حساب میروند. که هر کشور میخواهد، در این رقابت یک سر و گردن پیش برود و جایگاه خود را در نظام انارشیک بین الملل مستحکم سازد، تا از قدرت فوق برخوردارگردد .
اجازه ندهد، که هژمونی کشور های منطقه، بازی گران دولتی و غیر دولتی تحت شعاع خویش آن کشور را قرار دهد. ما امروز شاهد بازی گران متعددی هستیم که در نظام بین الملل میخواهند نقش فعال را بازی کنند. مثل شرکت های چند ملیتی، سازمان های غیر دولتی، گروه های تروریستی و کشور های که میخواهند به عنوان بازی گر موفق در تعاملات جهان و منطقه نقش فعال را بازی کنند.
هر کدام این ها اهداف مشخصی برای خود دارند و نهایت کوشش می کنند، تا در میدان رقابت جولان بزنند
۲: امنیت ذهنی :
امنیت ذهنی برمیگردد به داشته های معنوی، مردم یک کشور که با ارزشتر از امنیت عینی میباشد. مثل هویت، زبان، فرهنگ و ارزش های معنوی که برای شهروندان یک کشور مهم قلمداد میشوند.
مهمترین مولفه در امنیت ملی یک کشور امنیت ذهنی است. هرگاه این ارزشها مورد تهاجم قرار گیرد بدون تردید مردم بخاطر حرمت و حفظ این ارزشهای شان ایستادگی نشان میدهند، چون خطر متوجه ذهن و ارزش های معنوی آنهاست.
وقتی ارزش های معنوی یک جامعه، اگر قیچی شود و یاهم مورد حمله قرار گیرد، دیگر شیرازه ای وحدت و یکپارچگی را نمی توان در بین آنها حفظ کرد، تمام بافت های اجتماعی در گُسست مواجه میگردند، وقتی مردم احساس کنند که زبان آنها مورد تهاجم قرار گرفته، هویت آنها در حال از بین بردند است، فرهنگ آنها را میخواند محو کنند، به هیچ عنوان آرام نمی گیرند و باتمام انرژی که دارند در مقابل این هویت ستیزی و فرهنگ ستیزی ایستاده میشوند.
بدون شک که دیگر از برادری و برابری هیچ اثری دیده نخواهد شد. بهترین راه برای بقای وحدت و یکپارچگی در کشور ارزش قایل شدن به معنویات مردم است.
باید هویت، زبان، فرهنگ و دیگر ارزش های معنوی مردم مورد احترام قرار گیرند. متاسفانه در افغانستان میخواهند بخاطر ساختن تاریخ جعلی جغرافیا را از بین ببرند، وقتی هویت اقوام دیگر و فرهنگ شان احترام نشود، قطعاً که این بحث های ملت یکپارچه گفتن ها، دهن کجی و حرف های میان تهی بیش نخواهد بود
.اگر این چنین هویت زدایی و زیر پا نمودن ارزش های معنوی اقوام شریف مردم افغانستان ادامه پیدا کنید، مطمئن باشید که کشور بطرف بحران خیلی خطرناک میرود.
بدترین جنگ، جنگ فرهنگی است و به قول “ساموئل ها نتنگتون ” نظریه پرداز نظریه برخورد تمدنها” خطرناکترین جنگ که قابل کنترول نیست، جنگ فرهنگی و هویتی است. اگر جلو اداره “احصائیه” که افسار آن در ریاست جمهوری است گرفته نشود، اولین بحرانی را شاهد آن خواهیم بود پارچه، پارچه شدن ارتش و نیروی های امنیتی خواهد بود.
مدت بیست سال است که نیروی های امنیتی کشور بخاطر ارزش های معنوی و مادی کشور در یک جنگ بی پایان قربانی سیاست های خام سردمداران حکومت میشوند، که حتئ تعریف مشخص از دوست واقعی و دشمن واقعی ندارند.
یک ریس جمهور تروریست را برادر ناراضی خطاب میکند و دیگر اش مخالفین سیاسی حکومت! وای برحال آن سربازی که قربانی سیاست های خام این کوتاه اندیشان میشوند.
اما امروز پا فراتر از آنچه که تصور میشد گذاشته شده است. قطعا که اچنین رویکرد غیر عادلانه و دور از انسانیت است.
تیم “ارگ “که در سدد تکه و پارچه ساختن اقوام هستند، معلوم دار است که میخواهند بحث اقلیت و اکثریت را دامن بزنند، که به درستی بوی و استبداد به مشام همه میرسد، اگر جلوی این استبداد و هویت زدایی گرفته نشود کشور بطرف پرتگاه خواهد رفت.