تحلیل
قبل از تهاجم عـربـهـا به سر زمین فارس این زبان بـنـام پــارسـی یاد میشد، که تا امـروز مـردم های غیر فـارسـی زبان افغانستان پـارسـی و پـارسـی وان میگویند. پــارسی تـنـهـا به علاوه چـهـار حـرف (پ، چ، ژ و گ) متباقی با حروف الـفـبـای عـربـی یکسان است.
بعد از فـتـوحـات اسلام در آن زمان، در گـفـتـار، کتابت و دیگر آثـار نوشتاری کله ها و واژه های خاص عربی جاگزین گردیده بـود که تا کنون باقی مانده است و از هم خوانی و هم الـفـبـای عـربـی نمیتوان چـشـم پوشی کرد، با آنکه حاکمان وقت با صلاحیت و قدرتی که داشتند از نوشتار تا گـفـتـار واژه های عـربـی خیلی ها استقبال میکردند و مورد تحسین و قدر بـیـشـتـر قـرار میدادند.
فـارسـی ستیزان افغانستان همیش در تلاش حذف شیرین زبان فـارسـی اند، در تعین و تکلیف به زبان پـارسـی پیشتاز و یکه تاز اند، آنها باید بدانند و بکوشند که از ارج گذاری به زبان انگلیسی و سچه حرف زدن به زبان خود را فـراء گیرند، خود کوشا باشند، پاک سازی فرهنگی، قومی و هویتی یکی از مـرام های اساسی انگلیس در جهان بوده و میباشد. که تا امـروز دست نشانده ها، پیروان و طرف داران انگلیس تا حد نهائی تلاش دارند تا به پای بزرگان خویش پا نهاده و هدف شوم خود را پیاده شازند، و بی خبر از آن که پارسی به همان بزرگی که دارد، و مانند آفـتــاب درخــشـان است و همانند کوه های هندوکش، کوهای پامیر استوار و محکم و ستاره های زیبای اند و نمیگذارند دشمنان دیرینه در جـدال و تــهـاجـم عـجـولانه خویش این گهر را به یـغـمـا برند.
برعکس، با گذشت زمان و این همه رودر روی ها، پارسی زبانان همه روزه میکوشند تا الفاظ و واژه های عربی را از نوشتار و گفتار از میان بردارند و تلاش دارند این شیرین عــســل فارسی را در رده های اول لسان های جهان قــرار دهــنـد.
بهر صورت، با چند الفاظ گندیده، دوغ های کاذب و بـغـض عـجـولانه زبان همـچون آسمان بـلند و بی ستون هیچگاهی حذف نمیگردد، زبانی که به کهکشان رسیده و صاف، آسان و سـلـیـس اســت.
کسانیکه در پی حدف زبان فارسی اند، در قدم اول با خود بی اندیشند و کار بنیادی کنند که در حوزه رشد و انکشاف زبان خود چقدر تلاش نموده اند؟ لجاجت عجولانه خود را کنار بگذارند، اگر میخواهید به زبان و هویت تان احترام شود. لطف نموده به هــویـت و زبان دیگران همانند انگلیس تـجـاوز و دست اندازی نکنید.
پــارسـی زبان و هــویــت مـن اســت!
فــارسـی زبان نوشتاری و کتابت است که همه این جغرافیا از آن مـعـنـویـت را آمــوخـتـه اند، عـرفـان و حـدیـث را یاد گرفــتـن پــارسـی زبان ششم دنیا، زبان دوم اسلام، زبان سلمان فارس، زبان امام ابوحنیفه رح، زبان امام بخاری و امام ترمزي زبان ابو علیسینای بلخی پدر پزشک و فلسفه جهان، زبان مولانای بلخی که امروز بدون توپ و تانک، شرق و غرب عالم را فتح کرده است یعنی شعری از مولانای بزرگ است که بر دروازه سازمان ملل متحد نبشته شده است این بود. بنی آدم اعضای یک دیگرند که در آفرینش ز یک جوهرند، زبان سعدی و زبان زردشت ( گـفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک ) که اصل و بنیاد انسانیت است، زبان حافظ ، سنایی، بیدل، خیام، امیرخسرو و ابوسعید ابوالخیر، زبان ناصر خسروبلخی، زبان رودکی، اقبال لاهوری، فاطمه بلخی، زبان رابعه بلخی.، زبان ابومسلم خراسانی ، کی کاووس، فریدون، رستم و زبان داریوش، کوروش کبیر و آرش عیا ر، زبان امپراطوری ساسانیان، زبان ابومسلم خراساني، طاهر فوشنجي، قارن هراتي، زبان سامانیان، زبان غزنويان، زبان غوریان، زبان صفاریان، كوشاني ها، يفتلي ها ، برمكي ها و زبان امپراتوری ها و واپسین و غیره غیره ها….. است.
اولویت گذاشتن زبان پشتو در ارگانهای دولتی و غیر دولتی جـفـائی بــزرگی است به مـلـت فـارسـی زبان ما، و این خود یکی از کار شیوه های پـیـروان انگلیس بشماره میرود، یکی از اندیشمندان و پـژوهـشگر روسی گفته بود: اگرسـعـدی، مـولانا، شهنامه فـردوسی و یا رابـعـه بـلـخــی از ما میبود امــروز عـالم و آدم مـدیـون ما مـیبودند.
پـارسـی ستییزان عـزیـز! در قدم نخست برای زبان پشتو شدیداٌ باید کوشش کنید که تنوع و نـوآوری داشته باشید، آثار ادبی و فرهنگی ترجمه و تفسیر و رقابت مثبت در قسمت مقاله نویسی، آثار جدید و اشعار جدید پیدا کنید، جدا از چند سطر محدود.
وطن جنت نشادی گلان په کی گرمه یا هرچاته خپل وطن کشمیر دی. بزرگترین آثار شعری پشتو گذشته از سرقت آثار فــارسـی اینست شوندی گلابی لری ….. غتی غتی سترگی لری است بس، اگر واقع بینانه صحبت کنیم بیشتر پشتون های این خاک در یک جمله با چند واژه انگلیسی یکجا حرف میزنند.
شما باید تکلیف خود را کم کنید، زبان پشتو را به قهقراء برسانید با زور و قدرت انگلیسی زدگی نه بلکه با محبوبیت و مقبولی آثار چیره دست به دل ها راه دهید.
اگر به گذشته چیزی بالاتر از ۲۰۰ سال نظر اندازی نمایم تمام کتابت و گـفـتـار عـالمانه و نـوشــتـار آنـزمان به زبان شیرین فــارسی و لهجه گهربار فارسی در دربـار شاهان بوده است.
یکی از خاطرات در زندگی من این بوده که در سال ۱۳۸۷ سفر کاری به ولایت سرپل داشتم که بیشتر همکارانم پشتو زبان ها بودند و ترجمان مان از مردم ازبـک بود که در ساحه کاری به زبان روان فـارسـی برای ما ترجمانی میکرد، جالبتر از همه اینکه در بیشتر خانوده ها نیاز به ترجمان نداشتیم جون زمانی با مردم صحبت میکردم در میان زنها بعضی از آنها بودند که خیلی به آسانی فـارسـی صحبت میکرد، وقتیکه در آنجا از بیشتر آنها پرسیدم چطور به پـارسـی صحبت میکنید در پاسخ میگفتند: زمانیکه ما به ایلاق میرفتیم با کوچی ها و اوغان ( پشتوت ها ) فــارسـی گپ میزدیم.
در سال ۱۳۸۹ در ولسوالی خــلـم ولایت بـلـخ، با یک خانم ازبـک روبـرو شدم که به زبان پـارسـی صحبت میکرد، جالب اینبود که شوهر این خانم پشتون بود و آنها هیچگاهی بـزبان ازبـکـی یا پشتو با همدیگر و اولاد های خود گپ نزده بودند.
یکی از دوست های خیلی نزدیکم که شوهرش فـارسـی زبان و یک طفل کوچک نیز دارند، چنین حکایت کرد: باوجود اینکه تا نهایت زیاد با طفل خود پشتو صحبت میکنم، مــگـر وی توان صحبت کردن با زبان پشتو را ندارد، بعد از تلاش زیاد فهمیدم که پشتو زبان آسان نیست، مـثـال های زیای وجود دارد که این مشترکات مردم را نشان میدهد و چقدر مردم را با هم نزدیک میکند همدلی از هم زبانی بهتر است.
زبان وسیله افهام و تـفـهـیـم بین انسان هاست، اگر دولت و کسانیکه در راءس این حکومت قـرار دارند باید نـعـمـت این زبان را بدانند و به واسطه همین زبان میتوان تمام ملیت ها را دورهم آورده و یک ملت واحد تشکیل داد، زبان پـارسی که از این همه بـزرگـی و نـعـمـت خـاص که دارد نمیتوان پـامـال کـرد، زبان فـارسـی، زبان یک قوم، جـغـرافیا نیست، پـارسـی زبان یک حوزه بزرگ تـمـدنی است که به همه اقوام ملیت های مختلف این حوزه تـعـلـق دارد.
جهان امروز در حال رشد و انکشاف است، مگر کور دلان این سرزمین زبان گهر بار کهن تمدنی را میخواهند کنار زنند و حذف نمایند، باید ژرف نـگـر باشید و عـجـولانه تجاوز نکنید دری صــــفـــت زبــان پــارســی است، تـــفـــاوت تــنــهــا در لــهــجــه یا گـویــش و واژه های خـاص جــغــرافــیــائـی وجــود دارد.
حــتــی این تـفــاوت های جــغــرافــیــائـی در کــابــل و دیگر ولایت ها نـیـز مشاهده میگردد، از روی تـعــصــب جــهــل نادانی شیر سفید را سیاه نگوید، شــــیــر ســفــیــد اســت.
در حالیکه ایران در کوشش است به جهان نشان دهد چقدر تاریخ کهن و تمدن فـرهـنـگـی از آن اوست. این اوضاع جدال و تهاجم فــارســی ستیزانه را به نفــع خود میدانند. چــون ایران در تلاش و رشد و انکشاف به سطح منطقه و فــرا منطقه است با وصف حذف هویت پــارسـی تمام داشته های پیشرفته آثار حوزه علمی و فـرهنگی فـارسـی را هم یکی از رشد فـرهـنگی ایران زمین ابلاغ خواهد نمود که در واقعیت به نفــع ایران است!!!
قدرت نمائی، قلدری و کثرت گرائی قـومی، فـرهنگی و سیاسی از خاصیت های عمده استعمار است که در اجرا و اتخاذ سیاست حذف قوم گرایانه و تهاجم به هـویـت تـصـمـیـم مـغـرضانه، تـبـعـیـض آمیز و تـعـصـب بار در مقابل ملیت های با نفوس فـارسـی شکننده است.
اندیشه این تفرقه، تـفـرقـه انداز و حکومت کن، در زمان های لشکرکشی پادشاهان وقت کارا بوده ولی امروز که همه داد از رشد و جمهوریت و دموکراسی میزنیم سیاست حذف و به حاشیه کشانیدن و تـحـقـیـر هـویـت فـرهـنگی و تاریخی مردم کار دولت های مستبد و دیکتاتور و تـکـسالار است.
اگر دولت واقعـاً اعـراده ملت سازی را به سر دارد و میخواهد همه ملیت ها تبدیل به یک ملت واحد گردد و خود را جدا از یکدیگر ندانند لازم است دست از تـهـاجـم فـرهنگی، هـویـتـی و زبانی بیرون کند.
در اصل امروز دولت افغانستان در موقعیتی قرار دارد که نهایت کوشش را در قسمت رشد، انکشاف فـرهنگی، اقتصادی و سیاسی بـخرچ دهد، و مردم را به هم پـذیری سوق دهد و یک ملت واحد را شکل دهد، فـرق بین ملت و ملیت را داشته و به هـویـت و زبان دیگران احترام بگذارد تـفـرقـه اندازی نکند، چون دیگر مردم خواب نیست و زمان لشکرکشی نیست و در گذشته ها به زور شمشیر به سرزمین ها تهاجم میبردند و حـکـمـفـرمائی مـیکردند.
پیشنهاد اینست، دولت بجای بسترسازی تفرقه زبانی و سمتی برای رشد و انکشاف زیربنا ها و بلند بردن از هم پذیری را کار شیوه خود قـرار دهد و در بین مردم درز ایجاد نکند .
اگــرپــارسـی گـویـم یا فــارسـی برایم همان تــاج جــهـان اســت