کابل – پیشگو
آیا ما درغگویم؟
نوشته از شکیب احمد نظری
دروغ، واژه یا شاید هم مجموعه از جملاتیست که همیشه با آن مواجه هستیم و گاه گاهی حتا ما خود نیز برای سلابت خود، از این پدیده استفاده می کنیم. اگر چه در زندگی روزمره دروغ گویی برای ما بخشی از مراودات ارتباطی شده و یکی از دلایل معمول شدن دروغ گویی بیشتر این است که حرف راست و واقعیت خریدار ندارد، اما چرا حرف راست را بر دروغ ارجحیت می دهیم و وابسته به دروغ هستیم و همیشه تمایل به دروغ گویی و دروغ بافی داریم، اگر کمی ژرفتر نگاه کنیم در می یابیم که حتا در خانواده های ما نیز پدران و مادران با به کار گیری حرف های دروغین می خواهند جایگاه خود را از منظر جایگاه اجتماعی، امتیاز طلبی و برتری جویی استفاده می نمایند.
دروغ چیست و چگونه به کار گرفته می شود؟
واژه یی دروغ در فرهنگ فارسی معین به سخن ناراست، خلاف حقیقت و کذب گفته شده است. با در نظر داشت این تعریف می توان گفت که دروغ عبارت از سخنیست که در ابهام بیان شده و خلاف حقیقت می باشد البته این جملات برای منابع شخصی و یا گروهی استفاده می شود تا این منابع زنده و در جریان باشد.
دروغ در اصل، ادعای باطل را گویند که عمدن و یا قصدن به عنوان حقیقت برای مخاطب بیان می شود و به وی خبری غلط را ارایه می دارد. از منظر دینی نیز دروغ جزی از گناهان کبیره به شمار می رود و در قرآن کریم و احادیث نبوی دروغ به عنوان گناه کبیره یاد شده و انسان ها باید از دروغ اجنتاب کنند.
در شرایط کنونی، افراد دروغ گو تهمت زننده ها، راست گو ترین افراد شمرده می شوند و جامعه افراد دروغ گو را نیز تصدیق می کند، چون آنها با فلسفه های متفاوت برای اثبات دروغ های شان پیدا می کنند و مخاطب برای دروغ آنها گونهیی از حس تصدیق را پیدا می کنند و به حرف آنها نیز مهر تأیید می گذارند.
البته نه تنها دروغگوها هستند که از دروغ استفاده می کنند بلکه افرادی نیز هستند که فاسد اند و با استفاده از دروغ مجازات شانرا کاهش می دهند و یا حتا مجازات نمی شوند، سود می برند، اما بر عکس راست گویان در این اجتماع تکذیب می شوند و دروغ دیگران جامه واقعیت پوشیده و مورد تأیید همگان قرار می گیرد.
بسیاری از ما حتا هراس از راست گفتن داریم چون بارها سخن راست ما از آوان کودکی مورد تمسخر واقع شده و خود را همیشه حقیر دانستیم و به باد انتقاد و مسخره گی دیگران رفته ایم و بر بنیاد این تمایل به دروغ گفتن داریم.
شکل گیری دروغ در افکار مردم:
افکار عامه به مانند رمز گذاری های می ماند که تصدیق و کذب هر موضوع را به زود ترین فرصت زمانی ثابت می سازد اما تشخیص دروغ ها به این هم ساده به نظر نمی رسد چون بعضی از آدم های هستند که آنقدر دروغ راست گونه برای شما تعریف می کند که اندکی هم شما به تکذیب آن نخواهید پرداخت و هنگام شنیدن به گفته های آن شخص باور پیدا می کنید.
اما نیاز ما با استفاده از دروغ برای چه است؟ ما دروغ می گویم تا به نیاز های خود پاسخ ارایه نموده و آنرا مرفوع سازیم. بعضی مواقع ما خود را قانع می سازیم که دروغ ما به مصلحت دیگران بوده است و برای دیگران با متکی شدن به دروغ کمک کرده ایم. دروغ خودش یک پدیدهیی ناشایسته است که اغلب بی باوری ها را میان ما انسان ها ترویج می کند.
استفاده از دروغ در زندگی روزمره:
در یکی از مقالهیی دکتر محمود سریع القلم خوانده بودم که تنها ۴ درصد از مردم درغگو زاده می شوند و چنان حرفهیی می توانند دروغ بافی کنند که حتی حقیقت هم نزدش خجل شود، افرادی که تازه می خواهند دروغ گو شوند و یا هم دروغ بگویند به راحتی می توان دروغ آنها را تشخیص داد چون آنها حرفوی نیستند و بدن شان برای شما با تمام حرکات واضح می سازد که این فرد در حال دروغ گفتن است، تغییرات در رفتار می تواند به شما بازگو نماید که شخص مقابل تان راحت به چشم تان نگاه کرده و دروغ می گوید. البته بنده خلاف مقالهیی که در شبکه های انترنتی به نشر رسیده است مدعی شدم که هیچ موجود در کالبد انسان درغگو به دنیا نمی آید بلکه عوامل محیطی باعث می شود تا انسان دو پا مبدل به موجود دروغگو شود.
رفتار شناسان دروغگویی را به عنوان یک نوع بیماری روانی خوانده اند که افراد بخاطر غلبه بر ترس و امتیازگیری، به دروغ پناه می برند و با استفاده از دروغ خودشان برحق جلوه می کنند. البته دروغ های مداوم سبب می شود تا انسان ها را بی اعتبار سازد و دروغ همه را به گمراهی و تاریکی رهنمایی می کند، جایی که جز سیاهی چیزی دیگری را به دیدن با چشم نیست و این پدیده باعث می شود تا شما همیشه خود را میان جمع حقیر بشمارید چون با آشکار شدن دروغ در شما جمعیت دیگر از شما پذیرایی نخواهد کرد!
عوامل دروغ گویی:
عواملی بی شماری می تواند سبب دروغ شود اما ۳ عامل بیشتر در اذهان عامه تلقین شده است که یکی آن ترس است، چون در حالت ترس و نگرانی انسان ها ممکن خدشته دار شدن احساست شان را تجربه کنند، در چنین موقع شما ناگزیر به دروغ گفتن می شوید و این دروغگویی باعث می شود تا شما آنرا به یکی از نیازهای اساسی برای بقای خودتان مبدل کنید و آهسته آهسته این نیاز به عادت جا خالی می کند.
بحث دوم استفاده از دروغگویی حفظ آبروست، اگر در یک جایی شما بگوید که من امشب خواب بودم و ترسیدم همه بالای شما راحت می خندند و شما را حقیر میشمارند؛ از همین رو مجبورید به دامن دروغ پناه ببرید و دروغ بافی کنید که شب ها را در میان خانه های ویران که اهالی مناطق آنرا بنام خانه های «جندزده» می شناختند، خواب بودید و بدون اینکه پی ببرید به اینکه شما حس ترس در وجود دارید، برای مردم خیال بافی می کنید و خودتان را قهرمان جلوه میدهید، در حالی که اگر آنها بدانند شما آدم ترسو هستید و حتا از سایه تان در شب های تاریک می هراسید برای شما جز بدنامی چیزی دیگری باقی نخواهد ماند. بنا بر این شما یگانه منبع راحت بودن خود را در می یابید که دروغگویی و خیال بافی است.
در مبحث سومی امتیاز طلبی از دروغ بافی است چون در مسایل واقعی امتیاز دهی کمتر است؛ زیرا پدیده ی مورد نظر در جایش به شکل حقیقی وجود دارد و یا کاری سپرده شده را انجام دادن جز از وظایفیست که شخص مورد نظر در آن گماشته شده است. از همین رو نیاز به جابجایی واژه ها برای بیان مطلب وجود ندارد بلکه باید در آن بعضی مسایل خیال بافی و الهام بازی و یا هم پروپاگند بازی را به میان آورد تا مخاطب با استفاده از تکنیک دروغ گویی ابهامات را در ذهنیت عامه خلق کرده و مخاطب را به یک مفهوم پوچ قانع بسازد و برای خودش امتیاز مورد نظر را گردآوری کند.
راه حل
با توجه به تشریحات بالا در پیوند به مفاهیم دروغ، توانستیم تا گوشهیی از این واژه را دریابیم ولی دروغ خودش یک پدیده ی اجتماعی است که همیشه برای ما انسان ها حس راحتی را منتقل کرده و در گفتن حقیقت اصل ماجرا را بیان می داریم ولی در دروغ برای مخاطب داستان جالب خلق می کنیم تا طرف، موضوع را قبول نموده و روی آن مورد عمل نماید و احساسات مخاطب را هدف قرار دهد.
راه های وجود دارد که شخص نباید به دروغ گفتن متوسل شود، اما در کشوری چون افغانستان که کشور مذهبیست باید گفت که دروغ به مثابه گناه کبیره پنداشته شده و برای اینکه میزان گناه در نزد شما کاسته شود تا حد توان باید از دروغ گویی پرهیز کنید، شاید نتوانیم ولی آهسته آهسته از همین روز امتحان شود، مطمین باشید که فردای آن روز شما به شخص کاملن متفاوت و استثنایی می شود و دروغ گویی نزد شما نیز مردود شمرده خواهد شد.
از پدیده ی اجتماعی دروغ برای بازتاب حقانیت به کار گرفته می شود، از همین رو اشخاص برای دوری از آسیب های اجتماعی تلاش می کنند تا دروغ را بیشتر از حد معمول به کار بگیرند و بنا بر این برای اثبات خودتان، نباید روش های را به کار ببندید که تصویر میان تهی باشد. ما پیشنها می کنیم برای برملا سازی شخصیت خود شما باید از حقیقت کار گرفته و نباید به دروغ متوسل شوید، در کنار آن شما باید حقیقت ماجرا را بیان کنید، زیرا از قدیم گفته اند که دروغ گو حافظه ندارد، و کتمان واقعیت ها ممکن روزگاری سبب شود تا شخصیت اجتماعی تان بیش از حد آسیب ببیند.