طالبان با بستن دورازههای تحصیل به روی دختران افغان به صورت ناخودآگاه در مسیر غربیشدن در حرکت اند.

طالبان همواره بر تطبیق شریعت اسلامی، فعالیت زنان و گشت و گذار آنان در جامعهای اسلامی تاکید کرده و این تاکیدها هرروز در حال افراطی و افراطیشدن است.
بستن دروازههای مکتب و دانشگاهها به روی دختران به این معنی نیست که شریعت اسلامی تطبیق میشود بلکه بیانگر عدم تطبیق احکام شرعی میباشد.
اگر دروازههای تحصیل به روی دختران بسته شوند تا چند دههای نهچندان دور شاهد انقراض نسل جدید زنان تحصیل کرده خواهیم بود و این یعنی سرآغاز یک فاجعهای جبران ناپذیر در افغانستان خواهد شد.
طالبان با محروم ساختن زنان از محور حکومت و جامعه آنهم به منظور تطبیق شریعت اسلامی به صورت ناخودآگاه آنهم از مسیر نامعلوم، جامعهای آفغانستانی را به سوی غربیشدن سوق میدهند.

یک فرهنگ بارز جامعه غربی در عرصهی طبابت ولادت دادن توسط مردان است؛ ولی در جامعه اسلامی و افغانستانی دادن ولادت توسط زنان صورت میگیرد.
اگر وضع اینطور ادامه پیدا کند و تا چند دههای نهچندان دور که نسل داکتران زن منقرض شد و دیگر هیچ داکتر زنی وجود نداشت به ناچار از فرهنگ غربی نقل کنیم و جای قابلههای زن را به مردان قابله واگذار کنیم؛ و این خود نمایانگر سوق دادن جامعه اسلامی به سوی غربیشدن میباشد.
طالبانی که امروز خواهان بستهشدن دروازههای مکاتب و دانشگاهها به منظور تطبیق شریعت اسلامی و بازداشتن جامعه از انواع فسادهای اخلاقی، به روی دختران هستند؛ فردا خودشان و دختران شان غلام فرهنگ غربی خواهند شد.
تنها در عرصهای طبابت نیست که محرومیت زنان فاجعه میآفریند؛ بلکه در عرصههای گونهگون حقوقی، اقتصادی، فرهنگی و… سبب خلق فاجعه میشوند.
در اصل: اگر حقوق زنان را در حکومت کنونی طالبان با دورهای جاهلیت مقایسه کنیم شباهتهای فراوان رونما میگردد و تنها تفاوت بارزی که جلب توجه میکند؛ این است که قتل، ضرب و شتم دختران به جرم دختربودن آنها به گونههای دیگر صورت میگیرد.

زنبودن جرم نیست که اینگونه از جامعه و از حکومت حذف میشوند؛ آنهم به وسیلهی کسانی از صحنه حذف میشوند که خودشان را پیروان حقیقی اسلام و پیامبر اسلام (ص) میدانند.
اسلام در امر تعلیم و تحصیل میان زنان و مردان هیچ استثنای قایل نشده و نخواهد شد.
بستن دروازههای کتاب و قلم به دست مسلمانزادههای افراطی یعنی بستن زبان خدا به دست پیامبر میباشد.