نویسنده – طارق صابر
وزیر خارجۀ ترکیه مولود چاوش اوغلو اعلام نموده است که نشستِ استانبول بعد از عید فطر برگزار می شود.

این نشست به میزبانی ترکیه، قطر و ملل متحد به تاریخ ۱۶ اپریل برگزار میگردید؛ اما طالبان آمادگی نداشتند و قرار بود در ۲۴ اپریل اشتراک نمایند.
نشستِ استانبول یکبار دیگر در حالی به تعویق افتاد، که جنگ میان طالبان و حکومت جریان دارد و به شمول افراد ملکی، از هر دو جانب قربانی می گیرد. چهارشنبه شب، قطعه ۰۱ امنیت ملی در کابل مورد حمله قرار گرفت، که تلفات نیز داشته و خساراتِ هنگفت مالی را برجا گذاشته است.
هفته گذشته رییس جمهور امریکا جوبایدن اعلام کرد، که نیروهای امریکایی را تا ۱۱ سپتامبر از افغانستان خارج می کند اما طالبان این عمل امریکا را نقض توافق نامه دوحه خوانده و هشدار داد، که در هیچ کنفرانسِ صلح اشتراک نخواهند کردند.
در توافق دوحه امریکا قبول نموده بود، که تا ماه می تمامِ نیروهای خود را بیرون می کند؛ ولی حال این پروسه تا چهار ماه دیگر به تأخیر افتاد و امریکا عامل آن را مشکلات تخنیکی می داند.
همچنین طالبان از امریکا خواسته بود که ۷ هزار زندانی باقی مانده آنان رها شوند و نام سران این گروه نیز از لیست سیاه سازمان ملل متحد پاک گردد. تا حال این سه شرطِ اساسی طالبان، عملی نهشده است.
به همین دلیل این گروه از شرکت در کنفرانس استانبول اِبا ورزید، کاهش خشونت، آتش بس و نظامِ سیاسی آینده افغانستان از موضوعات مهمِ این کنفرانس بود، که تاریخ دقیق برگزاری دوباره آن اعلام نه شده است.
گرم شدن میدان جنگ در ماه مبارک رمضان، بی باوری را نسبت به صلح افزایش داده است، هر چند امریکا با طالبان چانه زنی مینمود، تا در کنفرانس استانبول شرکت نمایند، عدم شرکت طالبان و تعویق دوباره کنفرانس نشانگر این است، که قناعت گروه طالبان از سویی امریکا فراهم نهشده است. هر بار که گفتگو های صلح به بنبست رفته، جنگ شدت یافته و به حیث فشار از آن استفاده شده است و فعلاً نیز در چندین ولایت ها جنگ جریان دارد.
تعویق کنفرانسِ استانبول برای برخی حلقات داخلی، منطقوی و مافیا جهانی جنگ فرصتِ است، که بی باوری را نسبت به صلح افزایش دهد و ادبیات، برنامهها و پالیسی جنگ را وارد میدان نمایند. امریکا نیز گفته بود، که جنگ افغانستان را خصوصی میسازد و آن را به کمپنیها واگذار مینماید.
گزارشها حاکی از آن است، که کمپنی معاون اسبق ریاست جمهوری امریکا دیک چینی تا سال ۲۰۲۷م قرارداد نموده و کارمندانِ جدید را استخدام مینماید، جنگ برای برخیها منفعت است و نمیگذارند شعلههای آن سرد و خاموش شود و این شعلهها تنها مردمِ مظلوم افغانستان را میسوزاند.
برگزاری کنفرانس استانبول، زمینهرا به آتش بس فراهم نموده میتوانست و حال احتمال آن میرود که با تعویق آن جنگ گرم و خونینتر شود، گفتگوها در دوحه نیز متوقف شده و تا برگزاری نشستِ استانبول، ممکن آغاز نشود. اگر جنگ کاهش نهیابد و جهتِ کسب منفعت استفاده گردد، فاصله از صلح دور میشود و راه رسیدن به آن به هر دو جانب «حکومت،طالبان» دشوار میگردد.
از سویی هم در داخلِ حکومت اختلافات به اوج رسیده و رهبران سیاسی یک دیگر را متهم میکنند، که آرمانهای احزاب را در پروسه صلح جستجو مینمایند. تعویق کنفرانسِ استانبول از یک طرف فرصت برای عناصر جنگ طلب است و از طرفِ دیگر سران حکومتی میتوانند از این فرصت استفاده کنند تا اختلافات داخلی را ریشهکن نموده و اجماع واقعی را در ارتباط به صلح تشکیل نمایند، سیاسیون میتوانند، طرح واحد و همه شمول را پیشکش کنند و چالش های فراروی صلح را یکی پی دیگر از میان بردارند؛ تا به صلح برسیم.
همچنین مردم افغانستان نباید اینبار از یک سوراخ دو بار گزیده شوند و فریب بخورند؛ لازم است تا ریشههای جنگ را شناسایی و آنرا خشک نماید.
جنگ در افغانستان جهتِ اهداف نظامی، سیاسی، اقتصادی و فشار علیه رقیبان منطقوی استفاده میشود. این کشور به لابراتوار آزمایش سلاحها و برنامههای سیاسی مبدل شده و مردم آن به نام و اشکال مختلف به رگبار بسته میشوند.
لازم است، تا مطابقِ باورها خود نظام آینده را رقم بزنیم و اتحاد داشته باشیم، در غیر آن جنگ یک یکی را به خاکستر مبدل میسازد و در آن صورت به نوبت، خاک را بر سر خاکسترهای یک دیگر خواهیم انداخت!